شاعر:)
سبز مینالم به دریا
تا نبیند درونم را
آنچه پنهان میشود از در و دیوار
آنکه سودا میشود از غمِ معشوق
آنکه آفت میزند بر رگ و روحم
آنچه می خراشد غرور من را
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صدای شاعرانه ی وجدان اخلاقی من:)
.
سبز مینالم به دریا
تا نبیند درونم را
آنچه پنهان میشود از در و دیوار
آنکه سودا میشود از غمِ معشوق
آنکه آفت میزند بر رگ و روحم
آنچه می خراشد غرور من را
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صدای شاعرانه ی وجدان اخلاقی من:)
.
+وجدان؟
-بله؟!
+چندتا کلمه میگم بهت، ببین چه چیزی به ذهنت میرسه راجبشون؟
-باشه
+خواب
-قرارِ و آرامش زندانیان در بند دنیا
+احساس
-چه احساسی؟
+احساس غم...
-غم دیگه تعریف نداره که ... مثل شادی
+عشق
-تاسِ شانس یا قمارِ نَفَس!!!!
+صبر
-یه سلاح کشنده برای وجود! البته کشنده که میگم منظورم مرگ نیستا!!!
+باشه
+تنهایی
-نمیدونم چرا هر کی میگه تنهایی،یاد کنجِ تاریک یه اتاق میوفتم
+دنیا
-اصلا حرفشم نزن:/
+یه جهان دیگه، فراتر از زمین و....
-شیفتشم
+فضا
-ایستگاه فضایی کوپرD:
+خب بهتره این بحثو همینجا تموم کنم
-چرا؟
+چون دوباره میخای از فضا و سیارات و .. اینا بگی
-مگه بده؟
+نه اما فعلا حوصلشو ندارم
-باشه
+هوایم پر است از نفس های ماسک زده!
+وای، امروز چرا اینطوری بود؟
-امروز هیچ طوری نبود
+وا.. مطمئنی؟امروز سر ظهر اون صدارو نشنیدی؟
-اممممم! چرا! اهان اره شنیدم، همون صدای فرش شستن همسایه بغلیه!؟
-بزنم به تخته، یه جوریم فرش رو میسابید گفتم الانه که تاروپودش از هم شکافته بشه
+نخیرم، چیکار به اون دارم اصلا!
-پس چی؟ من که جز اون صدایی نشنیدم
+بس کن! داری خودتو میزنی به اون راها!!!!!!
-ععععع! خوب متوجه شدی! افرین:)
+ داری حرصمو در میاری>:[
-باشه بابا تسلیم!
-اره شنیدم
+فقط منوتو اونو شنیدیم
-جداً صدا از کجا بود؟
+صدا از یه جای دورررررر، شاید نزدیک یه ستاره ....
-یا مثلا همین ستارهه که همش بهش فکر میکنی!
+ ابط الجوزا!
+براش نگرانم، نمیدونم چشه که نورش کم شده!
-فکر کنم آخراشه!
+ نه
-اینجوری که تو نگرانشی فکر کنم صداش درومده
+ شایدم من دیوونه شدم!
-دیوانگی هم عالمی دارد
+بهترین روزای عمرم دارن میگذرن!
-پس چی؟میخواستی نگذرن!!؟
+حرفم چیز دیگه ایه
-خوب میدونم حرفت چیه! دیگه به من نگو که...
+بنظرت میشه آینده همونی باشه که میخوام؟
+بنظرت میشه به چیزایی که دلم میخواد برسم؟
-مثله اون ماشینی که عکسش رو صفحه دسکتاپه؟ یا همون خونه که مشخصاتشو به توصیه ی یه نفر نوشتی تو دفترت؟
+اره مثله اونا، مثله خیلی چیزای دیگه
-میدونم منظورت چیه!!
+خب راجبش چه حرفی داری؟؟؟!
-خودت نمیدونی؟؟اصلا حالت خوبه؟ زده به سرت؟؟؟؟
+نه، خیلیم روبه راهم
-اره از حرفات مشخصه!
+اَه،بس کن ، چرا طفره میری؟ صاف و پوس کنده جوابمو بده.
-.......
+چیشد؟ ساکت شدی!
-.......
+باتو بودما!
-.......
+الهی بمیری من از دستت راحت بشم
.
.
.
.
نمیدونستم که دارم به خودم مرگ میفرستم
جریان تلخ من با تصویرم درون ایینه
کی فکرشو میکرد؟ درونم با وجودم بجنگد و مرگ برایش بخواهد
-چراغ رو خاموش کن! بزار تخت بخوابم!!!